ریشه به اب رسیده مطمینیم که درخت ما نمی خشکد
اشرف هاشمی                                                                             اشرف هاشمی

بیاد دارم که کنار جوی در میان زمین های سر سبز درختی بلندی سپیدار(به اصطلاح محل ارار) داشتیم  چنان قد برافراشته بود که از قریه وقریجات دور دست نمایان میشد – هرکه دوست داشت در سایه اش بنشیند – رفع خستگی کند و از سایه راحت بخش اش لذت ببرد – شاخه هایش بسته بسته در فاصله های معین دو تا سه متری از پاهین تا  اخرین نقطه بالایی به او زییایی بیشتر داده – قد بلندش با عث شده بود که بجزاز چند مرد محدود مهارت بالا شدن در اخرین نقطه انرا کسی دیگر بخود نبیند.

این درخت بزرگ سال یکبار شاخه بری میشدشاخه های بریده شده علاقمند بسیار در ده ما داشت هر که میخواست نسلی از این سپیداررا قلمه و نهال بنشانند چون زیبا -  راست سر بلند و سر یع نمو میکرد . در فصل بهاران مرغکان کو چک وبزرگ هرکه برای خود جا جور میکردند از پاهین ها گنجشکان گرفته  تا بالاها بازها .     انها میدانستند که در اینجا شاخ ها غلو کار لانه سازی شان را خیلی ساده ساخته و انها درک نموده بودند که اینجا مطمین ترین محله برای ادامه حیات شان است و به خیال راحت تخم میگذاشتند چوچه میکشیدند می سرودند پرواز میکردند. این درخت یکدرخت معمو لی نبود چنان قامتی داشت که گویی به اسمان رسیده و ضخامت ان چند نفر باید بهم دست میدادند تا کمر بند دور کمر ان شوند . سایه دلنشین ان  محلی مناسب برای جرگه ها و صحبت های دوستانه بود . مو قعیت دل باز ان باعث شده بود که اطراف ان صفه با صفا بسازند و  بجز از ایام سرد زمستان برای سه فصل دیگر او شاهد نشست وبرخاست یاران بود . بزرگان در کنار این درخت تصامیم و فیصله های خود را میگرفتند جوانان گوش میدادند وخدمت میکردند همه و همه تصامیم این جا را بدیده قدر مینگریستند چون با مشوره و تفاهم صورت گرفته.

باانکه این درخت ملکیت شخصی ما وما هم اقتصادی شب صبا وروز بیگاهی بیش نداشتیم اما باانهم جراات فروختن وهم کسی در بین ما نبود تا حرف خریدن ان را بمیان کشد . بیگانگان اگر در مورد خرید ان پبغامی میفرستاد  ما توان شنیدن را بخود نمیدادیم گویی که مال بیت المال باشد .

اوضاع سیاسی دگر گون شد روز گار با ما یاری نکرد عزم سفر کردیم وترک دیار.

تغیر وضعیت با عث شد که این محل بی مشتری گردد چون حرف بزرگان کم شنو وجای منطق را اسلحه گرفته بود .زور سالاران پابه میدان گذاشتند هر انچه  که باب میل شان نبود نابود کردن و هر انچه بازار داشت سودا. این درخت هم تحت همین شعار به یغما رفت از تنه بریدند و از کمر انچه در زمین مانده بود حفر کردن تا ریشه . دیگر نه کسی بود که بپرسد چرا؟ درخت که  رفت ان صفه هم یک انبار عظیم خاک شد . بزرگان اشک میریختند و جز صبر خدا در مقابل زور اسلحه چیزی نتوانستند . چند صبا بعدی چند مردی که خاطرات شرین از این محل داشتند امدند و چون توان قد علم کردن  رادرخودندیده بودند انزجار خود را درحقیقت نشان دادند    انهمه انبار خاک را دوباره پهن کردند تا ان گودال رابپوشانند .

سه چهار سالی نگذشته بود که ما نامه گرفتیم که ان سپیداری را که ظالمان تا ریشه بریده بودند در جای ان هزاران غنچه نورسته نسلی همان سپیدار قد برافراشته و بما اطمینان دادند با انکه غاصبین انرا تا ریشه بریدند اما هزاران ریشه دیگر هم داشته خاطرات ان سپیدار زنده است و زنده خواهدماند ..........

این قصه واقعی ام شباهت به حزب دموکراتیک خلق افغانستان(حزب وطن) میماندکه چنان مثال ان سپیدارتنو مند است که در سایه ان همه اقوام و ملیت های کشور عزیز مان احساسی راحتی واز فیض شاخه هایش همه مستفید بودندچنان رهبری خردمندانه داشت که باعث غرور و افتخار همه بود سازمانهای اجتماعی هر کدام بادر نظرداشت موقف شان در تنه ان حزب لانه ها  و کاشانه ساخته ، میسرودند و مینواختند. اگر دست پلید بیگانگان نمیبود در سایه لذت بخش ان همه کشور زندگی خود را بشادمانی پیش میبرد ........................................

تفاوتی که دران درخت واین حزب میبینم در انست که ان درخت به یغما رفت و این حزب چند سال در سکوت اما هردو یک نتيجه را بار اورده که هزاران نهال های تازه و نورسته  .  جای ان یک سپیدار را هزاران سپیدار گرفته که واقعيت زمان نشان دهنده انست که ریشه ها در اب رسیده هر گز نمیخشکد  تاریخ گواهی میدهد که این حزب یک پدیده عینی در جامعه بوده نابودی و گمی ان نا ممکن است .

انچه را تاریخ مبارزات با اثبات رسانده وحدت واتحادکه همیشه اولین پیش شرط پیروزی بود ه انچه را دسته جمعی میتوانیم بشکل انفرادی محال است

امید بر انست که روزی این نهال هایکجا شده چنان درخت عظیم را تشکیل دهند که مایه افتخار همه گان گردند . تا باز بتوانند هموطنان عزیز ما در سایه ان لذت ببرند.        

   باعرض احترام               فبروری 2008

 

 

 

 


February 11th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات